ماءة
نویسه گردانی:
MAʼ
ماءة. [ م ِ ءَ ] (ع عدد، ص ، اِ) (از «م ٔی ») صد و اصل آن «مأی ً» [ م ِ ئَن ْ ] است و «هاء» عوض از «یاء» می باشد و آن اسمی است که به صورت وصف استعمال شود و گویند مررت برجل ماءة ابله . ج ، مِئات ، مِئون ، مُئون ، مأی [ م ِ ئَن ْ ] . (منتهی الارب ). و رجوع به دو ماده ٔ بعد شود.
واژه های همانند
۱۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ماه سگان . [ س َ ] (اِخ ) نام سجستان است و از این رو فانید منسوب به سجستان را فانید ماسگانی (مخفف ماه سگانی ) نامند. (یادداشت به خط مرحوم...
ماه سیام . [ هَِ ] (اِخ ) ماهی را گویند که مقنع به سحر و شعبده تا مدت چهار ماه هرشب از چاهی که پایین کوه سیام بود برمی آورد و چهار فرسخ د...
ماه فرفین . [ ف َ ] (اِ مرکب ) به معنی ماه پروین است . (آنندراج ). زرنباد و جدوار. (ناظم الاطباء). معرب ماه پروین . جدوار. (یادداشت به خط مرحوم...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ماه نخشب . [ هَِ ن َ ش َ ] (اِخ ) به معنی ماه مقنع است که حکیم بن عطا به سحر و شعبده ساخته بود و نخشب نام شهری است در ترکستان که آن ر...
ماه دیدار. (ص مرکب ) که چهره ٔ زیبا و درخشان چون ماه دارد. ماه چهر. ماه چهره . ماه رخسار. ماه منظر. ماه طلعت . ماه سیما : از آن ماه دیدار جنگی سو...
ماه روزه . [ هَِ زَ / زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به معنی رمضان است . (انجمن آرا) (آنندراج ). رمضان . ماه صیام . شهر الصبر. شهراﷲ المبارک . (...
ماه سبدان . [ س َ ب َ ] (اِخ ) همان است که پلینوس «مزبادن » ۞ می نامند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ماده ٔ بعد و ماسبدان شود.
ماه سبذان . [ س َ / س َ ب َ ] (اِخ ) این کلمه در اصل ماسپتان یا مَس پَتَن بوده ودر دوره ٔ اسلامی ماسپذان نیز می گفتند. این ناحیه در زمان اع...