متعرز
نویسه گردانی:
MTʽRZ
متعرز. [ م ُ ت َ ع َرْ رِ ] (ع ص ) سخت و دشوار گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آزرده و مشوش و حیران . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تعرز شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
متعرض . [ م ُ ت َ ع َرْ رِ ] (ع ص ) اقامت نماینده به جائی . (آنندراج ). متمکن و ساکن و مقیم . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموا...
متأرض . [ م ُ ت َ ءَرْ رِ ] (ع ص ) متصدی و متعرض . || لازم گیرنده ٔ زمین را. (آنندراج ). لازم گیرنده . (ناظم الاطباء). || گیاه آنقدر بالید...