متلثم
نویسه گردانی:
MTLṮM
متلثم . [ م ُ ت َ ل َث ْ ث ِ ] (ع ص ) آن که دهان بند نهد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن که بر دهان وی دهان بند باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تلثم شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مطلسم . [ م ُ طَ س ِ ] (ع ص ) طلسم کننده : بلیناس مطلسم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مطلسم . [ م ُ طَ س َ ] (ع ص ) طلسم بر بازو بسته . (ناظم الاطباء). طلسم کرده . طلسم شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و قد یوجد مواضع مطلسمةلای...