متی

نویسه گردانی: MTY

متی . [ م َت ْ تی / م َت ْ تا ] (اِخ ) نام پدر حضرت یونس علیه وعلی نبینا الصلوة والسلام . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). نام پدر یونس پیغمبر. (ناظم الاطباء) :
یکی یعقوب بن اسحاق و دیگر یوسف چاهی
سیم ایوب پیغمبر چهارم یونس متی .

منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 135).

۞
احمد اگر چه سوی ثریا برید راه
ور چند رفت یونس متی سوی ثرا.

حکیم جلال (از لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 389).

واژه های قبلی و بعدی

واژه های همانند

۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه

واژه

معنی

متی

متی . [ م َت ْی ْ ] (ع مص ) دراز کشیدن . (از منتهی الارب ). دراز کشیدن ریسمان و جز آن را. (ناظم الاطباء). متی الحبل یمتیه متیاً (یائی )؛ کشید ...

متی

متی . [ م َ تا ] ۞ (ع اِ، ق ) اسم استفهام در زمان است . (از اقرب الموارد) ) (از محیطالمحیط). جهت سؤال از زمان . نحو متی نصراﷲ و نحو متی یج...

متی

متی . [ م َ تا ] (ع اِ) یکی ازمقولات نه گانه ٔ عَرَض است و عبارت از بودن چیزی است در زمان یا در حد زمان و یا نسبت چیزی است در زمان یا د...

متی

متی . [ م َت ْتا ] (اِخ ) ۞ یکی از شاگردان مسیح است که همواره از شروع و بعثت مسیح تا زمان صعودش ملازم آن حضرت بود. بواسطه ٔ قرعه از ب...

متی

متی . [ م َت ْ تا ] (اِخ ) ابن یونس . رجوع به ابوبشیر متی ... و رجوع به روضات الجنات چ کتابخانه ٔ گلبهار ص 710 و نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 29 ...

دیر متی

دیر متی . [ دَ رِ م َت ْ تا ] (اِخ ) در هفت فرسخی مشرق موصل بر کوه بلندی قرار دارد که به آن کوه متی میگویند کسی که بالای آن رود ده نین...

ختی متی

قلقلک - در زبان کرمانشاهی ( حرف ی در هر دو کلمه با صدای ی خوانده می شود نه ا )

انجیل متی

انجیل متی . [ اِ ل ِ م َت ْ تا ] (اِخ )یکی از اناجیل اربعه که به متی یکی از شاگردان مسیح منسوب است . رجوع به انجیل و قاموس کتاب مقدس ش...

مطی

مطی . [ م َ طی ی ] (ع اِ) ج ِ «مطو». (آنندراج ). ج ِ «مطیة» و لفظی است که هم در مفرد و هم در جمع استعمال شود. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطب...

نظرهای کاربران

نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.

ورود