اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محرک

نویسه گردانی: MḤRK
محرک . [ م ُ ح َرْ رِ ] (ع ص ) جنباننده و حرکت دهنده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هر متحرکی را محرکی هست و محرک هم یا بالذات است و یا بالعرض . (فرهنگ علوم عقلی سجادی ).
- محرک اول ؛ ذات حق تعالی :
کیست مر این قبه را محرک اول
چیست از این کار کرد بهره و حاصل .

ناصرخسرو.


- محرک سرمدی ؛ ذات حق تعالی .
|| برانگیزاننده و ترغیب کننده . (ناظم الاطباء). وادارنده . برآغالاننده . || به هیجان آورنده . (ناظم الاطباء). || مقابل مخدر. تحریک کننده . (یادداشت مرحوم دهخدا). || ماده ٔ تحریک کننده ، چون فسفر و ذراریح . (یادداشت مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
محرک . [ م َ رَ ] (ع اِ) بن گردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
محرک . [ م ُ ح َرْ رَ ] (ع ص ) تحریک شده . برانگیخته شده . || هر کلمه که دارای دو فتحه و یا زیادتر باشد. (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مهرک بالا. [ م ِ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند. آب آن از قنات و محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائ...
مهرک پایین . [ م ِ رَ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند. آب آن از قنات و محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.