محقر
نویسه گردانی:
MḤQR
محقر. [ م ُ ح َق ْ ق ِ ] (ع ص ) ذلیل و خوارکننده . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
محقر. [ م ُ ح َق ْ ق َ ] (ع ص ) مختصر. کم مایه . اندک . ناچیز : در آب وآتش چون بنگریست حشمت توبه چشمش آمد پست و محقر آتش و آب . مسعودسعد.خاق...