اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محقق

نویسه گردانی: MḤQQ
محقق . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ] (ع ص ) تحقیق کننده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پژوهنده . بررسنده . (غیاث ). آنکه سخن را به دلیل ثابت کند. (غیاث ) (آنندراج ). کسی که مطلب را به دلیل ثابت و مبرهن میکند. (ناظم الاطباء) :
بر یاد محقق مهینه
انگشت کهینه بسته دارد.

خاقانی .


مرا اسقف محقق تر شناسد
ز یعقوب و ز نسطور و ز ملکا.

خاقانی .


محققان سخن زین درخت میوه برند
وگر شوند سراسر درختک دانا.

خاقانی .


آنها که محققان راهند
در مسند فقر پادشاهند.

سعدی .


نه محقق بود نه دانشمند
چارپائی بر او کتابی چند.

سعدی .


محقق همان بیند اندر ابل
که در خوبرویان چین و چگل .

سعدی .


غفلت از ایام عشق پیش محقق خطاست
اول صبح است خیز آخر دنیا فناست .

سعدی .


|| در اصطلاح صوفیه کسی که بر او حقیقت اشیاءکما ینبغی منکشف گشته باشد و این معنی کسی را میسر است که از حجت و برهان گذشته به مرتبه ٔ کشف الهی رسیده باشد و به عین العیان مشاهده نموده باشد که حقیقت همه ٔ اشیاء حق است و بغیر از وجود احد مطلق موجودی دیگر نیست و موجودیت اشیاء دیگر بجز اضافت بیش نیست . (غیاث ) (آنندراج ). || کسی که به درستی و خوبی میداند و تدریس میکند و می آموزاند. کسی که قرآن مجید را با تفسیر آن به خوبی فراگرفته باشد. || واجب کننده ٔ چیزی . || حکیم و فیلسوف . || معلم و مدرس . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
محقق . [ م ُ ح َق ْ ق َ ](ع اِ) نام خطی از شش خط که ابن مقله آن را وضع کرده است . (غیاث ) (ناظم الاطباء). (قلم یا خط...) خط عراقی است که د...
محقق . [ م ُ ح َق ْ ق َ ] (ع ص ) چیزی که تحقیق شده . (غیاث ). آنچه به تحقیق رسیده . مسلم . آنچه به درستی دانسته شده است . درست . راست : مح...
محقق mohaqqaq (انجام یافته). همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: هنزفیک hanzafik (مانوی) محقق: mohaqqeq (تحقیق کننده). همتای پارسی این واژه ی عربی، ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
محقق اول . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ق ِ اَوْوَ ] (اِخ ) محقق حلی . نجم الدین ابوالقاسم جعفربن یحیی ... محقق حلی . رجوع به جعفربن حسن بن یحیی ... شود.
محقق حلی . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ق ِ ح ِل ْ لی ] (اِخ ) رجوع به جعفربن حسن بن یحیی ... شود.
محقق دوم . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ق ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) محقق ثانی . رجوع به علی بن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی شود.
محقق ثانی . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ق ِ ] (اِخ ) علی بن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی . رجوع به علی کرکی بن حسین شود.
محقق طوسی . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ق ِ ] (اِخ ) رجوع به نصیرالدین طوسی (خواجه ) شود.
محقق مناوی . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ق ِ م َ ] (اِخ ) زین الدین عبدالرؤوف بن تاج العارفین بن علی بن زین العابدین . از بزرگان علمای دین (952 - 1031...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.