محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ساعد انصاری سنجاری معروف به ابن الاکفانی و ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوعبداﷲ، پزشک و محقق . در سنجار به دنیا آمد و در مصراقامت گزید و به عمل طبابت اشتغال داشت و همانجا به سال 749 هَ . ق . درگذشت او راست : ارشاد القاصد الی اسنی المقاصد. نخب الذخائر فی احوال الجواهر، کشف الرین فی احوال العین . غنیةاللبیب فی غیبةالطبیب . نهایة القصد فی صناعةالفصد. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 842).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۰ ثانیه
محمد قهفرخی متخلص به مقبل
( متولد ۹۱۰ – ۸۳۰ هجری قمری ) قدیمیترین و اولین شاعر قهفرخی است . وی در سال ۸۳۰ هجری قمری در قهفرخ ( فرخ شهر ) به دنیا آمد ...
قلعه حاجی محمد. [ ق َ ع َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر، واقع در 123 هزارگزی جنوب خاورکنگا...
ذوالنون بن محمد. [ ذُن ْ نو ن ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) (663 هَ . ق . مطابق با 1265 م .). القاضی الرشید ذوالنون بن محمدبن ذی النون المصری ، ...
ابراهیم بن محمد. [ اِ م ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) پسر رسول صلی اﷲعلیه وآله از ماریه ٔ قبطیه . در ذی الحجه ٔسال هشتم هجرت متولد شد و پس از 1...
ابراهیم بن محمد. [ اِ م ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق اسفراینی شود.
ابراهیم بن محمد. [ اِ م ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم افلیلی شود.
ابراهیم بن محمد. [ اِ م ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ، معروف به نفطویه . رجوع به نفطویه شود.
ابراهیم بن محمد. [ اِ م ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) زجاج ، مکنی به ابواسحاق . وفات 310 یا 311 و یا 316 هَ .ق .ادیب نحوی ، شاگرد ثعلب و مبرد. ...
جمال الدین محمد. [ ج َ لُدْ دی م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) پنجمین از اتابکان آل بوری دمشق . جلوس 497 فوت 549 هَ . ق . (فرهنگ فارسی معین ).
چشمه ٔ علی محمد. [ چ َ م َ ی ِ ع َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است در سمت شرق ملایر که متعلق به خوانین شامل...