محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن سعدبن منیع زهری کاتب واقدی ، مکنی به ابوعبداﷲ. از فضلای برجسته ٔ زمان خود بود و مدتی به مصاحبت محمدبن عمربن واقدی پیوست و کتابت او کرد و بدو شهرت یافت و او را جز طبقات کبیرمعروف ، طبقات دیگری است صغیر. وی ثقه و صدوق بود. گویند کتابهای واقدی نزد چهار کس فراهم شد نخست کاتب وی محمدبن سعد بود. وی حدیث و فقه و جز این دو بنوشت . در سن شصت ودوسالگی درگذشته است و در مقبره ٔ باب الشام دفن شده . (از وفیات الاعیان ج 2 ص 85). و نیز رجوع به ابن سعد ابوعبداﷲ محمدبن سعد و الاعلام زرکلی شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۴۶ ثانیه
استاد آواز و موسیقی سنتی ایران متولد شهر مشهد.ایشان علاوه بر موسیقی در هنرهایی مانند خطاطی و
عکاسی نیز تسلط دارند.ساز سنتور را به هم خوبی میسازند...
قاضی امیر محمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ولد امیر تاج الدین علی . از اعاظم نقباء روضه ٔ رضویه و به محاسن آداب و مکارم اخلاق موصوف است . ...
کلاته خان محمد. [ ک َ ت ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان کسبایر بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد. محلی کوهستانی و معتدل است . (از فرهنگ ج...
کلاته شاه محمد. [ ک َ ت َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دولت خانه ٔ بخش حومه شهرستان قوچان . محلی کوهستانی و معتدل است و سکنه ...
کلاته فیض محمد. [ ک َ ت َ ف ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مزدوران بخش سرخس شهرستان مشهد. محلی کوهستانی و معتدل است . (از فرهن...
قنات تاج محمد. [ ق َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گوهرکوه بخش خاش شهرستان زاهدان ، واقع در 69هزارگزی باختر خاش . کنار راه...
طایفه ٔ گل محمد. [ ی ِ ف َ ی ِ گ ُ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل ، واقع در 9هزارگزی باختر بنجار، کنار دریاچه ٔ هامو...
ده مشهدی محمد. [ دِه ْ م َ هََ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است ازبخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 12هزارگزی جنوب ده دوست محمد با 150 تن ...
بردی بیک محمد. [ب ِ ب َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) یازدهمین از خانان گوگ اردو یا خانان دشت قبچاق غربی از خاندان باتو. از 758 تا 760 هَ . ق . (تر...
امام زاده محمد. [ اِ دَ / دِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان رودبار. بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین . دارای 35 تن سکنه است . ...