محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن هِمَماه رامشی نیشابوری ، مکنی به ابونصر. عالم در علم نحو و علوم حدیث و قرأات و لغت . حدیث را از اصحاب اصم و غیره فراگرفت و ادب را از ابوالعلاء مصری و دیگران آموخت و در نیشابور املای حدیث می نمود. ولادت او 440 و وفاتش 489 هَ . ق . است و اشعاری از او باقی مانده است . (از معجم الادباء ج 7 ص 100).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن طاهربن بهرام سجستانی . رجوع به ابوسلیمان محمدبن ... منطقی و تاریخ الحکماء قفطی و تاریخ علوم عقلی در تمدن...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طاهربن عبداﷲبن طاهر ذوالیمینین . پنجمین حکمران از آل طاهر و آخرین آنان (248 - 259 هَ . ق ). رجوع به آل طا...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طاهر... رجوع به رضی و سیدرضی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طاهربن علی مقدسی . رجوع به ابن القیسرانی محمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طرخان فارابی . رجوع به ابونصر فارابی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ططر... رجوع به ناصرالدین محمدبن ططر شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طفج . رجوع به اخشید محمدبن ابومحمد طفج فرغانی و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 5 صص 56 - 63 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طلحةبن عبیداﷲ قرشی تیمی . پدرش او را نزد پیامبر اسلام آورد. رسول (ص ) او را محمد نام گذارد و به ابوالقاسم ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طیب . رجوع به باقلانی ابوبکر محمدبن طیب ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طیب بن محمد بصری . رجوع به ابن باقلانی شود.