محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن مظفربن محتاج چغانی از امیران آل محتاج . کنیت او ابوبکر است . امیرنصربن احمد سامانی به سال 321 هَ . ق . سپاهسالاری عساکر خراسان و هم حکمرانی آن ناحیت به وی مفوض داشت و تا آخر عمر آن منصب داشت و در پایان عمر به علت بیماری طویل شغل او را به پسر وی ابوعلی احمد دادند. وفات محمد در چغانیان به سال 329 هَ . ق . بود. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به آل محتاج شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۲.۸۲ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به شاشی محمدبن علی بن اسماعیل قفال و رجوع به قفال شاشی محمدبن علی ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به شلمغانی ابوجعفر محمدبن علی ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... (خواجه ...) ملقب به قوام الدین و صاحب عیار وزیر شاه شجاع . رجوع به صاحب عیار محمدبن علی ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به فاکهی محمدبن (احمدبن ) علی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به فستقه شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به قطب الدین محمدبن علی بن عبدالوهاب لاهیجی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ... رجوع به مبرمان ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابراهیم بن حسن بن ابی جمهور. رجوع به ابن ابی جمهور و نامه ٔ دانشوران ج 1 ص 733 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابراهیم بن زبرج النحوی معروف به عتابی و مکنی به ابومنصور. در نحو و لغت وفنون ادب معرفتی داشت ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابراهیم فارسی استرابادی (میرزا...) (متولد 1028 هَ . ق ). عالم ، فاضل ، محقق ، مدقق و عارف به حدیث ...