محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ناصربن محمد، مکنی به ابوالفضل بغدادی و معروف به سلامی حافظ ادیب .ادب را از خطیب تبریزی ابوزکریا فراگرفت و دارای خطی بسیار نیکو بود. بسیاری از ائمه از او روایت کرده اند و از جمله ٔ آنان ابوالفرج بن الجوزی است و سمعانی نام او را در کتابهای خود آورده است . ولادت او در سال 467 هَ . ق . و وفاتش به سال 550 هَ . ق . بوده است . وی در باب الحرب در زیر سدره در جوار ابومنصور ابن الانباری واعظ دفن گردید. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4ص 293). و رجوع به ابوالفضل محمدبن ناصر سلامی شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۵ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن صالح بن نطاح . رجوع به ابن نطاح شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن صالح ابوالسعود سباعی . رجوع به سباعی ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن صالح ولوالجی مروزی ، مکنی به ابوعبداﷲ. شاعر فارسی زبان از شعرای سامانیان است . منوچهری دامغانی در قصیده ...
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن صباح . یکی از حذاق منجمین در علوم هیئت و احکام و از اوست : کتاب برهان صنعةالاسطرلاب . و این کتاب ناتمام ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن صبیح کوفی معروف به ابن سماک . رجوع به ابن سماک ونامه ٔ دانشوران ج 1 ص 188 و صفةالصفوة ج 3 ص 105 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن صفی الدین ابوالفرج محمدبن نفیس الدین ابوالرجا حامدبن محمدبن عبداﷲبن علی بن محمود معروف به آلُه ملقب ب...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن صلاح بن جلال لاری ملقب به مصلح الدین . وفات او به سال 979 هَ . ق . بوده . او راست : الفرائض ، تعلیقه بر ش...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن صدیق . رجوع به واسطی محمدبن الصدیق شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن صفدر حسینی . رجوع به جمال الدین اسدآبادی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن طاهر ابوعبدالرحمن ... رجوع به ابن طاهر ابوعبدالرحمن شود.