محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ناصربن محمد، مکنی به ابوالفضل بغدادی و معروف به سلامی حافظ ادیب .ادب را از خطیب تبریزی ابوزکریا فراگرفت و دارای خطی بسیار نیکو بود. بسیاری از ائمه از او روایت کرده اند و از جمله ٔ آنان ابوالفرج بن الجوزی است و سمعانی نام او را در کتابهای خود آورده است . ولادت او در سال 467 هَ . ق . و وفاتش به سال 550 هَ . ق . بوده است . وی در باب الحرب در زیر سدره در جوار ابومنصور ابن الانباری واعظ دفن گردید. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4ص 293). و رجوع به ابوالفضل محمدبن ناصر سلامی شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالجلیل . رجوع به رشیدالدین وطواط شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالخالق . رجوع به ابوعبداﷲ دینوری شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالدائم . رجوع به ناصرالدین محمدبن عبدالدائم شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالدائم بن موسی عسقلانی برماوی . رجوع به بر ماوی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن . رجوع به ابن الصائغ و ابن باجه شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن . رجوع به ابوسعید محمدبن ابی السعادات عبدالرحمن ... و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 4 صص 390 - 39...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن ابوعطیه ٔ بصری . رجوع به عطوی ابوعبدالرحمن شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن ابی لیلی . رجوع به ابن ابی لیلی و نامه ٔ دانشوران ج 1 ص 376 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن قبه ٔ رازی . رجوع به ابن قبه ... و نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 148 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن محمدبن مسعود بندهی . رجوع به ابوسعید محمدبن ابی السعادات عبدالرحمن ... بندهی (پنجدهی ) و معجم...