محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن محمدبن قائد، ملقب به موفق الدین بحرانی شاعر مشهور، مکنی به ابوعبداﷲ. اصل و منشاء وی از اربل و مولد او بحرین است . در علم عربیت امامی مقدم و در انواع شعر مفنن و از داناترین مردم به عروض و قوافی و حاذق آنان به نقد شعر و شناساترین مردم در تشخیص شعر نیک از بد بود. وی شب یکشنبه سوم ربیعالاخر سال 585 هَ . ق . در اربل درگذشت و در جانب قبلی بست در مقبره ٔ خانوادگی مدفون گشت . (وفیات الاعیان چ تهران ج 2 صص 128 - 129).
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق فاکهی . رجوع به فاکهی محمدبن اسحاق شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسدالدین شیرکوه بن شادی بن ایوب ایوبی حکمران حمص (574 - 581 هَ . ق .) (یادداشت مرحوم دهخدا).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسعد... رجوع به ابومنصور حفده و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج 4 ص 238 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن اسعد... رجوع به دوانی محمدبن اسعد صدیقی دوانی و رجوع به جلال الدین دوانی محمدبن اسعد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسعد... رجوع به عمرانی محمدبن اسعدبن محمد... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسعد، معروف به ابن حکیم حنفی ، مکنی به ابوالمظفر متوفی به سال 567 هَ. ق . او راست : نظم مختصر قدوری و ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسعد یمانی تستری ، ملقب به بدرالدین . او راست : محاکمات بر اشارات و حل عقدمطالعالافوار. (فوت 707 هَ . ق .)...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسلم بن سالم بن یزید، مکنی به ابوالحسن کندی طوسی . از حفاظ حدیث است و ذهبی او را به شیخ المشرق ملقب ن...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل . رجوع به ابوالقاسم محمدبن اسماعیل بن عباد معروف به محمد اول شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل . رجوع به ترمذی محمدبن اسماعیل بن یوسف شود.