محمود
نویسه گردانی:
MḤMWD
محمود. [م َ ] (اِخ ) ابن عمادالدین زنگی بن آق سنقر، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به نورالدین والملک العادل ، (511 - 569 هَ . ق .). در حلب به دنیا آمد و فرماندهی آنجا را از پدر به ارث برد و دمشق و مشرق سوریه و دیاربکر و جزیره و مصر و موصل و قسمتی از مغرب اسلامی و یمن را به متصرفات خود ملحق نمود. معروف است که مردی خردمند و عادل بود. مدرسه ٔ عادلیه و دارالحدیث از اوست . پس از مرگ در قلعه ٔ دمشق به خاک سپرده شد. و از آنجابه مدرسه ٔ عادلیه برده شد. وی در جنگهای صلیبی پیروزیهایی بدست آورده است . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1016).
واژه های همانند
۱۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۷ ثانیه
محمود. [ م َ ] (اِخ ) غازان خان . رجوع به غازان خان محمود شود.
محمود. [ م َ ] (اِخ ) جانی بیک . دهمین از خانان سیراردو، شعبه ٔگوگ اردو یا خانان دشت قبچاق غربی . (741- 758 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین ا...
محمود. [ م َ ] (اِخ ) سامی پاشا فرزند حسن بیگ بارودی مصری ، متولد به سال 1255 هَ . ق . و متوفی به سال 1322 هَ . ق . به مصر. شاعر معروف و معاص...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
محمود محمود (زاده:۱۲۶۱ تبریز - درگدشت:۱۳۴۴ تهران) با نام اصلی محمود پهلوی محقق و از ملیون و آزادیخواهان پرحرارت و فعال صدر مشروطیت بود.
کتاب «تاریخ...
محمود محمود (۱۲۶۱–۲۸ آبان ۱۳۴۴) با نام اصلی محمود پهلوی محقق، نویسنده، مترجم و از مِلّیون و آزادیخواهان پرحرارت و فعال صدر مشروطیت بود. زندگینامه[وی...
محمود محمودی خوانساری در سال 1313 در خانوادهای مذهبی در خوانسار اصفهان متولد شد. پدرش حجتالاسلام آقا سیدجمالالدین محمودی بود که از همان دوران کودکی...
محمود گزک . [ م َ گ َ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاورود شهرستان سنندج ، واقع در 44هزارگزی شمال خاور کامیاران و 2هزارگزی شمال رودخانه گاور...
علی محمود. [ ع َ م َ ] (اِخ ) طه . رجوع به علی طه شود.
محمود اول . [ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ )بیست و چهار یا بیست وپنجمین از سلاطین عثمانی (1143 - 1168 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 176).