اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مدق

نویسه گردانی: MDQ
مدق . [ م ِ دَق ق ] (ع اِ) آنچه بدان بکوبند. ابزاری که بدان چیزی را بکوبند. مُدُق ّ. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). ج ، مَداق ّ، مِدَقَّة، مَدَقَّة. (ناظم الاطباء). || کوبه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). مشته . (از برهان قاطع، ذیل لغت مشته ). دسته ٔ هاون . (مهذب الاسماء). مِدَقَّة. (متن اللغة) (آنندراج ). چوبی که بدان پنبه می زنند و ابزاری که بدان غله می کوبند. کوبه . کدنگ . مَدَقَّة. مُدُق ّ. (ناظم الاطباء). ج ، مداق .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مدق . [ م َ ] (ع مص ) شکستن سنگ را. (از منتهی الارب ). کسر. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
مدق .[ م َ دَق ق ] (ع اِ) اسم مکان است از دق به معنی کوبیدن : و لم تدرکوا الا مدق الحوافر. (از اقرب الموارد).
مدق . [ م ُ دِق ق ] (ع ص )آنکه می کوبد و نرم می ساید. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ادقاق . رجوع به ادقاق شود. || باریک گرداننده . (آنند...
مدق . [ م ُ دُق ق ] (ع اِ) آنچه بدان بکوبند. (دستورالاخوان ). مِدَق ّ. (ناظم الاطباء). ج ، مداق . رجوع به مدق شود. || مشته ٔ نداف . (دستورالا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.