اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مدل

نویسه گردانی: MDL
مدل . [ م ُ دِل ل ] (ع ص ) هادی . راهنما. (ناظم الاطباء). راهنمون . دلیل . (یادداشت مؤلف ). دلالت کننده . هدایت کننده . (از متن اللغة). نعت فاعلی است از ادلال . رجوع به ادلال شود :
مثنوی او چو قرآن مدل
هادی بعضی و بعضی را مضل .

شیخ بهائی .


|| توفیق راست کرداری دهنده . (ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود. || از حد درگذرنده در محبت و مهربانی با دوست . (ناظم الاطباء). رجوع به ادلال شود. || جری : المدل بالشجاعة؛ الجری ٔ. (متن اللغة).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۶ ثانیه
مدل . [ م َ ] (ع ص ) مرد فرومایه . (منتهی الارب ). خسیس . (اقرب الموارد) (از متن اللغة). || شیر (لبن ) خفته ۞ . (منتهی الارب ). اللبن الخاثر؛ ش...
مدل . [ م ِ ] (ع ص ) مرد باریک اندام کم گوشت . (منتهی الارب ). خفی الشخص قلیل اللحم ۞ .(متن اللغة). || مَدل . رجوع به مدل شود.
مدل . [ م ُ دِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ الگو. نمونه . (یادداشت مؤلف ). سرمشق . (فرهنگ فارسی معین ). || کتاب نقاشی که در مدارس دانش آموزان از روی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
فرایند تلاش در مسیر ایجاد و انتخاب معادل‌های (تقریبی) ریاضی برای پدیده‌ها را مدل‌سازی ریاضی نامیده‌اند. در مواردی که میسّر شود، مدل‌های ریاضی هم پدیده...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
سوال
۱۳۸۹/۰۸/۲۱ Iran
0
0

وقتی من از پی معنی امید، بیتویی نامه ز سرمیگشایم

یاس هر صفحه به تفهیم منست، که آرزو مدل بی معنایست

پناه


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.