مرتک . [ م ُ ت َک ک ] (ع ص ) آن که به تنهائی و بدون حضور مدعی فصیح و زبان آور است و چون به مخاصمه برخیزد در سخن فروماند. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || سکران مرتک ؛ مستی که سخنش فهمیده نشود. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || شتر سست نازک مغز
۞ . (ناظم الاطباء). المرتک من الجمال ؛ الرخو الممذوق النقی . (اقرب الموارد) (متن اللغة).