اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مردان

نویسه گردانی: MRDʼN
مردان . [ م ُ ] (اِ) جمع امرد است به معنی کودکان ساده رو. (غیاث اللغات ). در فرهنگهای عربی جمع امرد، «مُرد» آمده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
مردان . [ م َ ] (اِ) ج ِ مَرد. رجوع به مرد شود. || پهلوانان . دلیران . شجاعان . گردان : یا بزرگی و ناز و نعمت و جاه یا چو مردانت مرگ رویاروی ....
مردان . [ م َ ] (اِخ ) پسر سرخاب بن باو از آل باؤ و از ملوک طبرستان و پدر اسپهبد شروین است و مدت بیست سال حکومت داشته است در قرن دوم هجری...
شه مردان . [ ش َه ْ م َ ] (اِ مرکب ) مردانشاه . || شه ِ مردان ؛ شاه مردان . رجوع به شاه مردان شود.
شیر مردان . [ رِ م َ ] (اِخ ) لقب علی علیه السلام . شیر خدا. اسداﷲ الغالب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیر خدا شود.
خوش مردان . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خواشید بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 28 هزارگزی جنوب باختری ششتمد. کوهستانی و...
مردان شاه . [ م َ ] (اِخ ) سیف الدین خوانسالار از ارکان دولت علاءالدین تکش خوارزمشاه است و نوبتی که به عنوان رسالت و اتمام امر مصالحه از...
هفت مردان . [ هََ م َ ] (اِخ ) به معنی هفت مرد است که کنایه از اصحاب کهف باشد. (برهان ). || نیز کنایه از اخیار باشد و گویند سیصدوپنجاه وشش ان...
زمینه تولید این واژه بر گرفته شده از کودکان یا نوجوانانی است که علی رغم جسه و سن کم تفکر و عملی ولا و ارزنده دارند . اما مردان کوچک در لغت برای( افرا...
مردان آباد. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخرز طیبات شهرستان مشهد واقع در 42هزارگزی شمال غربی طیبات ، در جلگه معتدل واق...
شاه مردان . [ هَِ م َ ] (اِخ ) لقبی است که شیعیان فارسی زبان علی علیه السلام را دهند : تاعاقبت الامر بجائی رسید که بعد از رحلت حضرت رسو...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.