گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مردم نویسه گردانی: MRDM مردم . [ م ُ دِ ] (ع ص ) ساکن . برقرار. (منتهی الارب ). که ادامه یابد و قطع نشود ۞ . (از متن اللغة). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه واژه معنی مردم گریزی مردم گریزی . [ م َ دُ گ ُ ] (حامص مرکب ) گوشه گیری . اعتزال . عمل مردم گریز. رجوع به مردم گریز شود. مردم شماری مردم شماری . [ م َ دُ ش ُ ] (حامص مرکب ) مردم شناسی . || در عداد مردم بودن . رجوع به مردم شمار شود. سرشماری و تعداد مردمان . (ناظم الاطباء). مردم شناسی مردم شناسی . [ م َ دُ ش ِ ] (حامص مرکب ) بصیرت . صاحب نظری . مردم شناس بودن . قوه ٔ تشخیص مردمان . رجوع به مردم شناس شود. || علمی است که ب... مردم سالاری نوعی حکومت که بر اساس آن، حاکمیت از آن مردم است. این گونه که رئیس کشور با رأی مستقیم مردم برگزیده شده و در برابر مردم پاسخگوست و وزیران وی نیز در براب... مردم به دور مردم به دور. [ م َ دُ ب ِ ] (ص مرکب ) مردم گریز. یالقوزک . (یادداشت مرحوم دهخدا). مردم ملکشاهی معنی واژه ملکشاهی ********** ریشهشناسی فارسی/کردی [ م َ ل ِ ] (ص نسبی) منسوب به ملکشاه (ملکیش) ********** آوایش [مَلِکشاهی]/[مَلِکشای] اسم خاص ******... مردم به دوری مردم به دوری . [ م َ دُ ب ِ ] (حامص مرکب ) مردم گریزی . (یادداشت مرحوم دهخدا). عمل مردم بدور. مردم خراشیدن مردم خراشیدن . [ م َ دُ خ َ دَ ] (مص مرکب ) مردم آزاری . آزردن مردمان : ز شوخی ومردم خراشیدنش فرج دید در سر تراشیدنش .سعدی . کتول مردم قوم کَتولها مردمی از قومیت طبری (مازندرانی) و تبار ایرانی میباشند که بومیان اصلی ساکن در منطقه علی آبادکتول و دشت کمالان در استان گلستان را تشکیل میدهن... سازمان مردم نهاد سازمان مردم نهاد. سازمانی که بر اساس اصول قانونی بوسیلهٌ اشخاص حقیقی و یا حقوقی بنیان گردیده شده است. اگر چه چنین سازمانی می تواند از لحاظ مالی بطور ج... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۹ ۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود