اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مردة

نویسه گردانی: MRD
مردة. [ م َ رَ دَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مارد. متمردان وسرکشان . رجوع به مارد و مَرَدَه (ماده ٔ بعد) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
مرده شورخانه . [ م ُ دَ / دِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مرده شوخانه . مرده شوی خانه . مغسل . غسال خانه . جائی که مردگان را در آن می شویند و غسل می ده...
مرده شوی خانه . [ م ُ دَ / دِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) غسال خانه . مغسل . جای شستن و کفن کردن اموات . مرده شوخانه . مرده شورخانه .
بی بی گل مرده . [ گ ُ م ُ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قلعه تل است که در بخش جانکی گرم سیر شهرستان اهواز واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهن...
گردنه ای صعب العبور در جاده ی رودفاریاب به روستای خیرک (از توابع شهرستان دشتستان ) که وجه تسمیه ی آن بر می گردد به زمانهای دورتر که جاده ای مالرو و را...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مرده متحرک یا زامبی (در زبان‌های اروپایی: zombie) به جسدهای متحرکی گفته می‌شود که روح ندارند. مرده‌های متحرک امروزه در فیلم‌های ترسناک غربی زیاد دیده ...
بته مرده بالا. [ ب ُت ْ ت ِ م ُ دَ / دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین ولایت فریمان مشهد. در 104 هزارگزی شمال خاوری فریمان . سکنه ٔ آن 30 تن ...
قلعه گاه علی مرده . [ ق َ ع َ ع َ م َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 49 هزارگزی شمال باختری دی...
کسیکه در بدل پول برای کسی دیگر متاع جنسی (زن، مرد، دختر یا پسر) عرضه کند (در افغانستان به آن مرده گاو گویند) کنایه از کسیست که از ناچاری، ناکسی، بی مع...
ده نوقلعه مرده شور. [ دِه ْ ن َ ق َ ع ِ م ُ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. واقع در 66هزارگزی شمال خاوری ف...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.