مرق
نویسه گردانی:
MRQ
مرق . [ م َ رَ ] (ع اِ) شوربا، و مرقة اخص است از آن . (منتهی الارب ). خوردی . (دهار). || آب که از گوشت خارج گردد. (از اقرب الموارد). سس . آب که در غذاهای گوشت دار کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به مرقة شود. || شوربا، و پیش اطبا نخود آب و آبگوشت باشد از هر گوشتی که باشد. (از یادداشت مرحوم دهخدا). || شیرینه که در کشت و پالیز افتد. (منتهی الارب ). آفتی است کشت را. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
گردنه ٔ مرغ . [ گ َ دَ ن َ ی ِ م َ ] (اِخ ) گردنه ای است در اصفهان و اراک مابین سعیدآباد گلپایگان و چشمه سفید، واقع در 202200گزی اصفهان .
مرغ بی بال . [ م ُ غ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ پرنده ای است از دسته ٔ دوندگان ۞ که بالهایش تقریباً از بین رفته و به صورت دو عضو کوچک...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شعرمرغ سحر توسط ملک الشعرا بهارسروده شده ومرتضی نی داوودنیزموسیقی آن را دردستگاه ماهور تنظیم نموده است.
متن شعر:
مرغ سحرناله سرکن
داغ مراتازه ترکن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مرغ بارانی . [ م ُ غ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ پرنده ای است از راسته ٔ پابلندان ۞ دارای جثه ای متوسط و گردن و منقاری کوتاه و سری قو...
مرغ شاخدار. [ م ُ غ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ پرنده ای است از راسته ٔ ماکیانها که بیشتر مربوط به نواحی افریقای غربی است . برخی انواع ...
پرورده ٔ مرغ . [ پ َرْ وَ دَ / دِ ی ِ م ُ ] (اِخ ) یا مرغ پرورده ، کنایه از زال زر پدر رستم است : تو این بنده ٔ مرغ پرورده رابزاری و خواری برآ...
مرغ ماهی خوار. [ م ُ غ ِ خوا / خا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ پرنده ای از راسته ٔ پرده پایان و با پای کوتاه و دمی دراز و نوکی خمیده همانند ...
مرغ یک پا داره. (ضرب المثل) شکل محاوره ای ضرب المثل «مرغ یک پا دارد»: تعبیری مثلی، سخت مصر در گفتۀ خویش. عقیدت دیگر نکنم. رای نگردانم. (منبع: امثال و ...