اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرق

نویسه گردانی: MRQ
مرق .[ م َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برزوک بخش قمصر شهرستان کاشان ، در 36هزارگزی شمال غربی قمصر و در منطقه ٔ کوهستانی سردسیر، با 1400 تن سکنه ، آبش از چشمه سار و 5 رشته قنات و محصولش میوه جات ، غلات ، عسل ، بادام و شغل مردمش زراعت ، گله داری ، مکاری و صنایع دستی زنان قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
چنگال مرغ . [ چ َ ل ِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پنجه ٔ مرغ . دست و پای مرغ . مِخلب . (یادداشت مؤلف ).
مرغ انجیر. [ م ُ غ ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرغنجیر. مرغ انجیرخوار که پرنده ای است . رجوع به مرغ انجیرخوار شود.
مرغ شکاری . [ م ُ غ ِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) جارحة. مرغ رباینده . پرنده ای که با شکار سایر پرندگان یا جانوران دیگر زندگانی می کند و منقا...
مرغ طوفان . [ م ُ غ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ پرنده ای است از راسته ٔپرده پایان که دارای قدی متوسط است منقارش کوتاه و خمیده و شیارد...
مرغ گیلاس . [ م ُ غ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ پرنده ای است از راسته ٔ سبکبالان از دسته ٔ دندانی نوکان که دارای منقار نسبةً طویل و قدش...
مرغ بهشتی . [ م ُ غ ِ ب ِ هَِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مرغی که نسبت به بهشت دارد. || کنایه از محبوب و معشوق : ای شاهد قدسی که کشد بند ن...
مرغ پرورده . [ م ُ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) پرورده شده به پرستاری مرغ . پرورده شده بوسیله ٔ مرغ . آن که یا آنچه بوسیله ٔ مرغ تربیت ش...
مرغ پروره . [ م ُ غ ِ پ َرْ وَ رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ) مرغ پرواری . مرغ فربه . مرغ سمین : بگرفت سخت و گفت که این ترب را بودبی جفت مرغ پرو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مرغ نوروزی یا یاعو، پرنده‌ای‌ست از خانواده کاکاییان (laridae) که گونه‌های مختلفی دارد. گونه‌ها [ویرایش] مرغ نوروزی کوچک [ویرایش] مرغ نوروزی کوچ...
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۲ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.