گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مسما نویسه گردانی: MSMA مسما. [ م ُ س َم ْ ما ] (ع ص ) رسم الخطی از مسمی . نامیده شده . خوانده شده . ملقب . (ناظم الاطباء) : آسمان در حرم کعبه کبوتردار است که ز امنش به در کعبه مسما بینند. خاقانی (دیوان چ هند ص 20).و رجوع به مسمی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی مسمع مسمع. [ م ِ م َ ] (اِخ ) ابن مالک بن مسمع الشیبانی که از طرف عبدالملک بن مروان خلیفه ٔ اموی در سنه ٔ 86 هَ .ق . پس از عبدالرحمن بن سلیم الک... مصمع مصمع. [ م ُ ص َم ْ م َ ] (ع ص ) ظبی مصمع؛ آهوی ستیخ گوش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود