مشطبة
نویسه گردانی:
MŠṬB
مشطبة. [ م ُ ش َطْ طَ ب َ ] (ع ص ) أرض مشطبة؛ زمین که در آن سیل اندک خط کرده باشد. || گلیم سطبر فکنده زده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مشتبه . [ م ُ ت َ ب ِه ْ ] ۞ (ع ص ) مشکل و نامعلوم . درهم . مبهم . مشکوک . پوشیده . در اشتباه . نامعلوم . (از ناظم الاطباء). مشکل . ملتبس . کار پ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کار مشتبه . [ رِ م ُ ت َ ب ِه ْ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امر ملبس . (منتهی الارب ).
مشتبه گشتن . [ م ُ ت َ ب ِه ْ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) مشتبه شدن : جز در کمال و فضل نیابی محل هرگز نگشت بر خودت این مشتبه . ناصرخسرو (دیوان چ ت...
مشتبه شدن . [ م ُ ت َ ب ِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در شک افتادن و در شبهه درآمدن و درهم و برهم شدن و پوشیده شدن . (ناظم الاطباء). اشتباه شدن...
مشتبه کردن . [ م ُ ت َ ب ِه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پوشیده کردن . در شبهه انداختن . (ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کار عبث و بیهودن انجتم دادن