گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مشک دانة نویسه گردانی: MŠK DʼN مشک دانة. [ م ُ / م ِ ن َ ] (معرب ، اِ مرکب ) مشکدان و آوندی که در آن مشک نهند: کان لعلی بن الحسین (ع ) مشکدانة ۞ من رصاص معلقة فیها مسک فاذا اراد ان یخرج و لبس ثیابه تناولها ۞ و اخرج منها فمسح به . (یادداشت مؤلف ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی مشکدانه مشکدانه . [ م ُ / م ِ ن َ /ن ِ ] (اِ مرکب ) دانه ای خوشبو که سوراخ کرده زنان درهار یعنی گردن بند کشند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از جهانگیر... مشکدانه مشکدانه . [ م ُ / م ِ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) نوایی است از موسیقی تصنیف باربد.(آنندراج ) (انجمن آرا) (جهانگیری ). نام لحن بیست ودوم از سی لحن بار... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود