مصطبح
نویسه گردانی:
MṢṬBḤ
مصطبح . [ م ُ طَ ب ِ ] (ع ص ) صبوحی کننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صبوح آشامیده . (یادداشت مؤلف ). || چراغ افروزنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه چراغ می افروزد. (ناظم الاطباء). برکُننده و روشن کننده ٔ چراغ .
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مصطبة. [ م ِ طَ ب َ ] ۞ (ع اِ) مصطبه . دکان (= سکو). (از تاج العروس ). تخت (در معنی سکو). دکان مانندی که برای نشستن سازند، و به هندی چبوت...
مصطبه . [ م ِ / م َ طَ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) ۞ مصطبة. میخانه . و به صاد و به ضاد هر دو آمده (یعنی مصطبه و مضطبه ). (غیاث ) (آنندراج ). میخانه ...
مسطبة. [ م َ / م ِ طَ ب َ ] (ع اِ) سندان آهنگران و حدادها. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || چشمه ٔ انباشته . (منتهی الارب ). || آبهای...