مصمع
نویسه گردانی:
MṢMʽ
مصمع. [ م ُ ص َم ْ م َ ] (ع ص ) ظبی مصمع؛ آهوی ستیخ گوش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مسما. [ م ُ س َم ْ ما ] (ع ص ) رسم الخطی از مسمی . نامیده شده . خوانده شده . ملقب . (ناظم الاطباء) : آسمان در حرم کعبه کبوتردار است که ز امنش ...
بی مسمّا، یا بی مسمّی. بصورت لغوی، آنچه اسم و یا لقبی ندارد. این واژه که بر گرفته شده از واژهٌ مسمّا می باشد، به اسمی اطلاق میشود که غلط استعمال می شو...