مطلق
نویسه گردانی:
MṬLQ
مطلق . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) راننده ٔ شکم و مسهل . (ناظم الاطباء). مسهل .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : الماء الذی یطبخ به العدس مطلق . (بحرالجواهر یادداشت ایضاً).
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
تجنیس مطلق . [ ت َ س ِ م ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به تجنیس تام شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
رحیم آباد مطلق . [ رَ دِ م ُ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. سکنه ٔ آن 112 تن . آب آن از قنات . محصولات عمده ٔ آن ...
جلال خالقی مطلق (زاده ۲۰ شهریور ۱۳۱۶) ادیب، زبانشناس، ایرانشناس و شاهنامهپژوه ایرانی است. عمده کارهای پژوهشیِ او، در زمینه شاهنامه و حماسهسرایی در...
جلال خالقی مطلق، ادبشناس، پژوهشگر و شاهنامهشناس ایرانی است.
تولد او در ۲۰ شهریور ۱۳۱۶ در تهران بود. تحصیلات دبیرستانی را در تهران انجام داد. دورهه...
بهمن نامور مطلق (متولد ۱۳۴۱) نشانهشناس ایرانی و استادیار گروه فرانسه دانشگاه شهیدبهشتیست. او پس از سپری شدن کارشناسی مترجمی زبان فرانسه برای ادامه ت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شاهنامهٔ خالقی مطلق نسخهای از شاهنامه ویراستهٔ جلال خالقی مطلق است. این تصحیح در هشت دفتر میان سالهای ۱۳۶۶–۱۳۸۶ ه.ش توسط انتشارات بنیاد میراث ایران...