مطلق
نویسه گردانی:
MṬLQ
مطلق . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) راننده ٔ شکم و مسهل . (ناظم الاطباء). مسهل .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : الماء الذی یطبخ به العدس مطلق . (بحرالجواهر یادداشت ایضاً).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
جسم مطلق . [ ج ِ م ِ م ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد به آن جسم است بطور کلی اعم از جسم طبیعی و تعلیمی بدون توجه به تعیین و حدود ...
حسن مطلق .[ ح ُ ن ِ م ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حسن باری تعالی که عدم و تنزل ندارد. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
اجیر مطلق . [ اَ رِم ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اجیر شود.
سید محمد خامنه ای
یکی از مباحث مهم و شاید مهمترین و دشوارترین مسائل فلسفه، چگونگی ربط موجودات حادث با آفریدگار قدیم و بیزمان است. این مسئله، تحت ع...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اتیسیدی átisidi (سنسکریت: átisiddhi).**** فانکو آدینات 09163657861
خطای مطلق . [ خ َ ی ِ م ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تفاوت بین مقدار واقعی یک کمیت و مقداری که از طریق تجربه بدست آمده است ، خطای مطل...
آزادی بی قید و شرط
رهایی کامل از هر بند و فکر و مادیات و هر چه که مانع از پرواز روحانی باشد
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
واجب مطلق . [ ج ِ ب ِ م ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واجب به اعتبار مقدمه ٔ وجودش دو قسم است : واجب مطلق و واجب مقید. واجب مطلق آن است ...
تجنیس مطلق . [ ت َ س ِ م ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به تجنیس تام شود.