معد
نویسه گردانی:
MʽD
معد. [ م َ ] (ع مص ) ربودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر معده ٔ کسی زدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رفتن در زمین .(از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رفتن در زمین و دور شدن . (از اقرب الموارد). || به دندان پیش گزیدن گوشت را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). به دندان پیشین گرفتن گوشت و کندن آن را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تباه شدن چیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تباه شدن معده ٔ کسی و گوارد نکردن طعام . این فعل به صورت مجهول استعمال شود. || به شتاب کشیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
معد. [م َ ع َدد ] (اِخ ) ابن منصور ۞ بن قائم بن مهدی عبیداﷲ فاطمی عبيدی ، ملقب به المعزلدین اﷲ (معز فاطمی ) صاحب مصر و افریقیه (319-365 هَ....
باغ معد. [ ] (اِخ ) نام آبادی ازطسوج ساوه از طسوج جبل [ قم ] . (تاریخ قم ص 118).
ماد. (اِ) مخفف مادر است که عربان والده و ام گویند. (برهان ). مخفف مادر است که «راء» حذف شده و گاه دال را حذف کنند ومار ۞ گویند یعنی ماد...
ماد. (اِخ ) نام قومی است آریایی ایرانی نژاد که در ابتدای قرن هفتم یاآخر قرن هشتم قبل از میلاد مسیح دولت ماد را تأسیس کردند و نخستین پا...
ماد. (اِخ ) دولت ماد. پادشاهی ماد. سلسله ٔ پادشاهی ایرانی که قوم ماد آنرا در سال 705 ق .م . در ناحیه ٔ مادتشکیل داد. قبایل مختلف ماد در براب...
ماد. (اِخ ) مسکن قوم ماد. همین کلمه است که در پهلوی وپارسی (و نیز در تعریب ) «ماه » شده . بیرونی در کتاب الجماهر ص 205 نوشته : «ماه » عبارت ...
ماد نام یکی از اقوام ایرانی تبار [۱] که در صده ۱۷ پیش از میلاد در سرزمینی که بعدها به نام ماد شناختهشد، نشیمن گزید.[۲]
بسیاری از مورخان باستان، به...
ماد در اوستایی مد mad (درمان)؛ در سنسکریت به دو صورت آمده است: 1ـ فعل سببی از مَد به معنی شاد ـ مست کردن است و این گونه صرف می شود: مادیامی mAdayAmi ش...
مأد. [ م َءْدْ ] (ع مص ) گوالیدن و جنبیدن نبات و ناویدن و سیراب شدن و روان گردیدن در آن . (از منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.