مغل . [ م ُ غ ُ ] (اِخ ) مردم مغلستان ومردم تاتار و ماوراءالنهر. (ناظم الاطباء). مغول . تاتار. تتر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
: همچو آن قوم مغل بر آسمان
تیر می انداز بهر نزع جان .
مولوی .
مرا روی تو محراب است در شهر مسلمانان
وگر جنگ مغل باشد نگردانی ز محرابم .
سعدی .
این بار نه بانگ چنگ و نای و دهل است
کاین بار مصاف شیر و جنگ مغل است .
سعدی .
و رجوع به مغول شود.