گفتگو درباره واژه گزارش تخلف من نویسه گردانی: MN من . [ م َ ] (اِخ ) ۞ (به آلمانی : ماین ) رودی در آلمان غربی که فرانکفورت و بایروت را مشروب می سازد و یکی از شاخه های رود رَن (راین ) ۞ است و 524 کیلومتر طول دارد و یکی از راههای مهم آبی آلمان است . (از لاروس ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی هل من معین این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. عز من قائل عز من قائل . [ ع َزْ زَ م ِ ءِ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) (از: فعل عزّ + حرف جر من + قائل ) گرامی است گوینده . عزیز و ارجمند است آنکه گفته ... لاکروا دو من لاکروا دو من . [ م ِ ] (اِخ ) ۞ فرانسوا. عالم و کتابشناس فرانسوی . مولد مانس (1552-1592 م .). هل من مزید هل من مزید. [ هََ م ِ م َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ استفهامی ) مقتبس از قرآن (30/50) است . صورت ترکیبی این جمله تأویل به مصدر میشود و به جای «ب... من -دو-مارسان من -دو-مارسان . [ م ُ دُ ] (اِخ ) ۞ مون دو مارسان مرکز ایالت لاند ۞ فرانسه است که در محل تلاقی رود «می دو» ۞ و «دوز» ۞ و 695کیلومتری ... من رای مثلی من رای مثلی . [ م َ رَآ م ِ ] (ع اِ مرکب ) عصافیر، و آن درختی است که در پارس بسیار است . (منتهی الارب ). رجوع به عصافیر شود. گاو نه من شیر گاو نه من شیر. [ وِ ن ُه ْ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (مثل ...). رجوع به گاو شود. هل من مبارز هل من مبارز. [ هََ م ِ م ُ رِ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ استفهامی ) آیا هماوردی هست ؟ معمولاً این جمله را در مفاخره و خودنمایی در هر کار استعمال کنن... طالع من الکبد طالع من الکبد. [ ل ِ ع ُ م ِ نَل ْ ک َ ب ِ ] (ع اِ مرکب ) الَ ... . یا طالع؛ نام رگی است بزرگ از جانب محدب کبد رسته . آن رگ که از جانب محدب ... اظهر من الشمس ذیل " اظهر " آمده است. بهمعنی: آشکارتر از آفتاب. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۰ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود