اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

منت

نویسه گردانی: MNT
منت . [ م َ ] (ع اِ) به اسپانیائی «مانتو» ۞ . ج ، مُنوت . مانتو ۞ . و نیز به اسپانیائی «مانتا» ۞ . روپوش تختخواب (روتختی ) لباس کرکی با موهای بلند. «مانتا دو کاما» ۞ پوششی که بر روی اسبان نهند. و در غرناطه : منتات للخیل . (از دزی ج 2 ص 617).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
منت . [ م ِن ْ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) منة. شماره ٔ احسان و نیکوییهایی که درباره ٔکسی کرده و بار نعمت بر آن کس نهاده و وی را مرهون احسان خود ...
منت . [ م ُن ْ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) مُنَّة. قوت و توانایی : در ره شرع و فرض و سنت خویش مِنت حق شمر نه مُنت خویش . سنائی (حدیقه چ مدرس رضو...
منت رم . [ م ُ ن ُ رِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ رجوع به اردک پوز و مونوترم شود.
بی منت . [ م ِن ْ ن َ ] (ص مرکب ) (از: بی + منت = منةعربی ) بدون احتیاج به درخواست . بی عرض و نیاز و التماس . بدون قبول احسان . بطور آزادی ...
بار منت . [ رِ م ِن ْ ن َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اضافه ٔ تشبیهی است که منت وسپاس و شکر را به باری تشبیه کرده است : به نان خشک قناعت ک...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
منت کارلو. [ م ُ ل ُ ] (اِخ ) ۞ مونت کارلو. محله ای است در شاهزاده نشین «مناکو» (موناکو) ۞ که کازینوی آن معروف و مهمترین وسیله ٔ جلب سیاح...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
حصن منت شون . [ ح ِ ن ِ م ُ ت َ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا. (حلل سندسیه ج 2 ص 196، 261).
حصن منت میور. [ ح ِ ن ِ م ُ م َ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا. (حلل سندسیه ج 1 ص 92، 180).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.