منتفع
نویسه گردانی:
MNTFʽ
منتفع. [م ُ ت َ ف َ ] (ع ص ) سودبرده شده : دهان شره از خون آشامی دربست و «الناس علی دین ملوکهم » نصی متبعو امری منتفع دانست . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 219).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
منتفع. [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص )سودیابنده . (آنندراج ). سودیابنده و یا آنکه سود می برد و فایده می یابد و سودمند می گردد از هر چیزی . سودیافته و منفع...
(= سود برنده) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
بهره مند (پارسی دری)
پیامند (پیا= نفع؛ سنسکریت + مند)
هیدامند (هیدا از سنسکریت: هیتَ= نفع + مند...