اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

منذور

نویسه گردانی: MNḎWR
منذور. [ م َ ] (ع ص ) واجب گردانیده شده . (آنندراج ). || نذرشده و عهد و پیمان شده . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
منزور. [ م َ] (ع ص ) اندک . (منتهی الارب ) (آنندراج ): عطاء منزور؛دهش کم و اندک . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
منضور. [ م َ ] (ع ص ) تر و تازه و باآب . (آنندراج ). تر و تازه و آبدار و بانضارت و تازگی و بارونق و شکفته و زیبا. (ناظم الاطباء).- منضور شدن ...
منظور. [ م َ ] (ع ص ، اِ) دیده شده . (آنندراج ). دیده شده و نگریسته شده و به تأمل نگریسته شده . (ناظم الاطباء).- منظور شدن ؛ دیده شدن . (ناظ...
منظور. [م َ ] (اِخ ) ابن زبان بن سیارالفزازی ، شاعر مخضرم و از صحابه بود و در حدود 25 هَ . ق . درگذشت و او سید قوم خود بود و با زن پدرش ملیکة ...
منظور. [ م َ ] (اِخ ) ابن عمارةالحسینی (متوفی به سال 495 هَ . ق .) امیر مدینه . مردی فاضل و شجاع بود. در مدینه درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 3 ...
(= هدف، قصد) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: لاکشان lâkŝân (سنسکریت: lakŝanâ)، سیکال sikâl (پهلوی)، مانکیا mânkiâ (سغدی) **** فانکو آدینات...
توجه کردن
منظور /manzur/ ۱. قصد؛ نیت. ۲. مقصود؛ هدف. ۳. (صفت) در نظر گرفته شده؛ موردنظر. ۴. (اسم، صفت) [قدیمی] دیده‌شده. ۵. [قدیمی، مجاز] معشوق. فرهنگ فارسی عمی...
ام منظور. [ اُم ْ م ِ م َ ] (اِخ ) از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 284 شود.
ابن منظور. [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) جمال الدین ابوالفضل محمدبن مکرم بن علی الانصاری الخزرجی الافریقی المصری . مولد او630 هَ . ق . و از ابن المقیر...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.