اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مورد

نویسه گردانی: MWRD
مورد. [ م ُ وَرْ رَ ] (ع ص ) گلگون و سرخرنگ . مشابه به گل . (غیاث ). به رنگ گل . گلرنگ . گلی . سرخ . گلگون . وردی . وردمورد. (یادداشت مؤلف ). قمیص مورد؛ قمیص گلرنگ . جامه ٔ گلرنگ . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مورد؛ جامه ٔ گلرنگ و آن دون مصرح است . (از منتهی الارب ) :
نورد بودم تا ورد من مورد بود
برای ورد مرا ترک من همی پرورد.

کسایی .


برگ گل مورد بشکفته ٔ طری
چون روی دلربای من آن ماه سعتری .

منوچهری .


گل مورد گشته است چشم من ز سهر
ز آتش دلم از گل همی گلاب کنند.

مسعودسعد.


ز کوهسار سحرگه چو صبح صادق تافت
گل مورد بگشاد چشم خویش از خواب .

مسعودسعد.


گل مورد خندان دو دیده بگشاده
دو طبعمختلفش داده فعل باد و سحاب .

مسعودسعد.


اگرچه موارد راحات به جراحات ضمیر مکدر بود و چهره ٔ مورد آمال به خدشات احوال احداث مغیر... (نفثةالمصدور).
- مورد کردن ؛ سرخ کردن . گلگون کردن . گلرنگ کردن :
وز بهر آنکه روی بود سرخ خوبتر
گلنار روی خویش مورد کند همی .

منوچهری .


- ورد مورد ؛ گل سرخ . گل محمدی سرخرنگ :
وقت بهار است و وقت ورد مورد
گیتی آراسته چو خلد مخلد.

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ده مورد. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آباده طشک بخش نی ریز شهرستان فسا. واقع در84هزارگزی شمال نی ریز. سکنه ٔ آن 695 تن . آب آن از چ...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: مَتوا matvã (سنسکریت) پَریکْشیک parikshik (سنسکریت پریکش: توجه + پسوند پهلوی «ایک») آدَریک (سنسکریت: آد...
دره مورد. [ دَ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغ ملک بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز. واقعدر 12هزارگزی شمال باختری باغ ملک و 6هزارگزی با...
مورد گیسو. (ص مرکب ) آن که گیسوان وی مانند مورد خوش بو باشد. (ناظم الاطباء).
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: برتیان bertyān (سغدی)*** فانکو آدینات 09163657861
منصور مورد. [ م َ رِ م ُ وَرْ رَ ] (اِخ ) یکی از شعرای قدیم فارسی است و بیرونی در کتاب الجماهر خود (ص 81) نام او برده و این بیت را از او نق...
چاله مورد. [ ل َ م ُ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام بخش ورامین شهرستان تهران که در 8 هزارگزی خاور ورامین متصل به راه ورامین به جلیل آبا...
مورد اسپرم . [ اِ پ َ رَ ] (اِ مرکب )نوعی از ریحان که یک برگ آن مانند برگ مورد است . (ناظم الاطباء). آس بری است و گویند اسم پارسی اذخر اس...
مورد اسفرم . [ اِ ف َ رَ ] (اِ مرکب ) مورد اسپرم . آس بری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مورد اسپرم شود.
مورد افشرج . [ اَ ش ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) مورد افشره . (یادداشت مؤلف ). رب الاَّس . رجوع به موردو مورد افشره و نیز رجوع به رب الاَّس ذیل (ر...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.