موسی
نویسه گردانی:
MWSY
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن اسماعیل منقری تبوذکی ، مکنی به ابوسلمة؛ او را از آن روی تبوذکی گویند که قومی از اهل تبوذک به خانه اش فرود آمدند یا بدان جهت که وی خانه ای در تبوذک خریده بود. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ابومسلمة موسی ... شود.
واژه های همانند
۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ده موسی . [ دِه ْ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 40هزارگزی شمال باختر الیگودرز. دارای 114 تن سکنه...
موسی وار. [ سا ](ص مرکب ) مانند موسی . همچون موسی کلیم اﷲ: دست موسی وار؛ اعجاز موسی وار. (از یادداشت مؤلف ) : کمانچه آه موسی وار می زدمغنی را...
موسی وند. [ سا وَ ] (اِخ ) نام ایل کرد دلفان . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 64). نام طایفه ای از طوایف چهارگانه پیش کوه از ایلات کرد ایران ا...
موسی درق . [ سا دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه ، واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری بناب با 303 تن سکنه . آب آن ...
موسی دست . [ سا دَ ] (ص مرکب ) که دستی اعجازانگیز چون حضرت موسی دارد. که ید بیضا دارد. موسی کف . (از یادداشت مؤلف ) : نحمداﷲ کز بقای شاه مو...
موسی قیه . [ سا ق َ ی َ ] (اِخ ) ابواسحاق . دهی است از دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 7 هزارگزی جنوب باختری بستان آباد با 1...
موسی خان . [ سا ] (اِخ ) ابن علی بن بایدو از ایلخانان آخری مغول در ایران (شوال تا ذی الحجه 736 هَ . ق .) پس از قتل خواجه غیاث الدین وارپاگا...
موسی خان . [ سا ] (اِخ ) قاسملوی افشار پس از فتح قلعه ٔ ارومی به دست کسان محمدحسن خان قاجار گرفتار گردید و به علت ضرب و شتمی که از محصلین...
هور موسی . [ رِ سا ] (اِخ ) نام مردابی به خوزستان .
در بدو تولد حضرت موسی (علیهالسلام) مادر ایشان برای نجات فرزند از چنگال فرعون به اذن الهی او را در صندوقچهای به رود نیل افکند که با معجزه از سوی خداو...