موسی
نویسه گردانی:
MWSY
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن خازم سلمی از شجاعان و جوانمردان بود. در جزء سپاهیان پدرش که حاکم خراسان بود قرار داشت . مردم آنجا پدرش را به خونخواهی کشتند و او با جمعی اندک در شهرها می گشت و هرکس را که متعرض آنان می شد می کشت تا در قلعه ٔ «ترمد»مسکن گزید. در یک آن ، دو سپاه عرب و ایران بر او تاخت و او به جنگ با آنان پرداخت . اول روز را با اعراب و آخر روز را با ایرانیان می جنگید. پنج سال در آن قلعه اقامت داشت تا در سال (85 هَ . ق .) به دست لشکریان عثمان بن مسعود در نزدیکی قلعه ٔ خود کشته شد. (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن داود ضبی ، مکنی به ابوعبداﷲ، از علمای حدیث و مردی امین و فصیح و خطیب و فاضل و اصلش از کوفه بود. در بغداد سکنی گزی...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ذوالنون بن سلیمان بن طوربل موازی ، بنیانگذار حکومت بنی ذوالنون در اندلس . اصل او از بربر است در حدود بیست سال با مرد...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن سعدان ، از فقهای شیعه است و کتاب الطوایف از اوست . (از الفهرست ابن الندیم ).
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن سلیمان جوزجانی فقیه حنفی ، اصل او از جوزجان بلخ خراسان بود و در شهر بغداد علم فقه خواند و معروف شد. مأمون شغل ق...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن سیار اسواری ، یکی از راویان و از مردم بصره بود. گویند قدری بوده است . جاحظ او را از اعجوبه های جهان شمرده و گفته اس...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن شاکر خوارزمی ، یکی از علمای بزرگ ایران و پسران او محمد و احمد و حسن نیز از سران دانشمندان و معروف به بنی موسی می ...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن طارق عیانی ، مکنی به ابوقرة، تابعی و محدث بود از شهر زبید؛ وی از موسی بن عقبه و ابن جریح روایت کند. (از یادداشت م...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن طلحة عبیداﷲ ۞ ، مکنی به ابوعیسی ، از تابعیان و از فصیحترین مردم روزگار خود بود و به سبب کثرت فضل او را «مهدی » می ن...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عباس بن محمد جوینی نیشابوری ، مکنی به ابوعمران ، از محدثان بزرگ بود و از تألیفات اوست : «کتاب » به روش و طریقه «ص...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن حبیب معروف به قطان و مکنی به ابوالاسود (232 - 306 هَ . ق .) قاضی و از فقیهان مالکی بود. به قضای اط...