موسی
نویسه گردانی:
MWSY
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن خازم سلمی از شجاعان و جوانمردان بود. در جزء سپاهیان پدرش که حاکم خراسان بود قرار داشت . مردم آنجا پدرش را به خونخواهی کشتند و او با جمعی اندک در شهرها می گشت و هرکس را که متعرض آنان می شد می کشت تا در قلعه ٔ «ترمد»مسکن گزید. در یک آن ، دو سپاه عرب و ایران بر او تاخت و او به جنگ با آنان پرداخت . اول روز را با اعراب و آخر روز را با ایرانیان می جنگید. پنج سال در آن قلعه اقامت داشت تا در سال (85 هَ . ق .) به دست لشکریان عثمان بن مسعود در نزدیکی قلعه ٔ خود کشته شد. (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
موسی . (اِخ ) در شواهد زیرین بر وزن «طوسی » آمده است و مراد همان موسی [ سا ] موسی بن عمران است : موسی ّ زمان را تو یکی شهره عصائی وانکه ن...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عیسی بن ابی حجاج غفجومی ، مکنی به ابوعمران و معروف به غفجومی (368 - 430 هَ . ق .) شیخ مالکیان در قیروان و اصلش از...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عیسی کسروی . یا کردی ۞ کاتب بود و از کتب اوست : 1- کتاب حب الاوطان . 2 - کتاب مناقضات . (از الفهرست ابن الندیم ). ی...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن فارس بن علی مرینی ، مکنی به ابوفارس و ملقب به المتوکل علی اﷲ، از پادشاهان دولت مرینی در مغرب اقصی و از فرزندان ...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن کعب عیینه ٔ تمیمی ، مکنی به ابوعیینه ، والی و از بزرگترین فرماندهانی بود که در تأسیس دولت عباسی کوشش کردند و بنی...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن کبریاء نوبختی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن موسی بن کبریاء و آل نوبخت شود.
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن ابوالحسین احمد یونینی بعلبکی ملقب به قطب الدین و مکنی به ابوالفتح (640 - 726 هَ . ق .) مورخ و اصلش از بعل...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمد (المهدی ) ابن ابی جعفر منصور، مکنی به ابومحمد و معروف به الهادی ، از خلفای بنی عباس در بغداد بود. به سال 144 هَ...
موسی . [سا ] (اِخ ) ابن محمدبن امین بن هارون الرشید، ملقب به الناطق بالحق ، ولیعهد امین . حمداﷲ مستوفی گوید: محمدبن امین نام مأمون و مؤتمن...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن سعیدبن موسی بن حدیر حاجب ، مکنی به ابوالاصبغ، وزیر وادیب و فصیح بسیار عالم و شیرین گفتار بود. از سوی ناصر امو...