موسی
نویسه گردانی:
MWSY
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمد (المهدی ) ابن ابی جعفر منصور، مکنی به ابومحمد و معروف به الهادی ، از خلفای بنی عباس در بغداد بود. به سال 144 هَ . ق . در ری متولد شد و در سال 169 پس ازمرگ پدر به خلافت رسید، ولی برادرش هارون الرشید وقتی که او به گرگان بود، از مردم برای خود بیعت گرفت و موسی و مادرش با همه ٔ کوششهایی که کردند نتوانستند هارون را خلع کنند تا در سال 170 هَ . ق . پس از یک سال و سه ماه خلافت درگذشت . وی خلیفه ای دلیر و بخشنده بود و به شعر و ادب آشنایی داشت . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
موسی . [ سا ] (ع اِ) استره . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (نصاب الصبیان ). ج ، مواسی (مؤنث و گاهی مذکر آید). (ناظم الاطباء). حلاق . تیغ. تیغ دل...
موسی . [ سا ] (اِخ ) پیغمبر بنی اسرائیل . رجوع به موسی بن عمران شود.
موسی . [ سا ] (اِخ ) رجوع به موسی بن جعفر شود.
موسی . [ سا ] (اِخ ) نام ایل کرداز طوایف پشتکوه . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 71).
موسی . [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان گورگ بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 46 هزارگزی جنوب مهاباد با 109 تن سکنه . آب آن از رودخانه و ر...
موسی .[ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلال وند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 50 هزارگزی جنوب کرمانشاه با 280 تن سکنه . آب آن از رود...
موسی . [ سی ی ] (ص نسبی ) منسوب به موسی ̍. (منتهی الارب ). ج ، موسَون َ، موسون َ. (ناظم الاطباء).
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ابوالفضل یونس بن محمدبن منعة ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوالفتح (551-639 هَ . ق .) فقیه شافعی ، در موصل علم فق...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ابوالمعالی بن موسی بن نجاد، معروف به ابن نجاد، از پیشوایان اباضیه در عمان بود. در سال 549 هَ . ق . بر او بیعت کردند...
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ابی عفان ، مکنی به ابوفارس ملقب به المتوکل علی اﷲ بیست و یکمین از امرای بنی مرین در مراکش (در سال 786 هَ . ق .). ...