موسی
نویسه گردانی:
MWSY
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن علی بن محمد حلبی حمودی دمشقی ملقب به نجم الدین و معروف به ابن البصیص ، شیخ الخطاطین روزگار خود در دمشق بودو در همانجا به سال 651 هَ . ق . به دنیا آمد و به سال 716 درگذشت . او در دمشق پنجاه سال تعلیم نویسندگی می کرد. قلمی اختراع کرد که معجز می نامیدند. کتابهای فراوانی به خط او بر جای ماند. (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
موسی خورنجی . [ سا خ ُ رَ / رِ ] (اِخ ) مورخ ارمنی که در نیمه ٔ دوم سده ٔ پنجم میلادی می زیسته است . موسی خورن . موسی خورنی . (یادداشت مؤلف ...
پنج سفر موسی . [ پ َ س ِ رِ ] (اِخ ) کتاب های پنجگانه ای است که در اول مجلد عهد عتیق واقع است و این قسم از کتاب مقدس را در2 تو 34:14 «کتاب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
علی موسی خانی . [ ع َ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت ، بخش فریمان ، شهرستان مشهد. دارای 148 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشو...
ام القصب موسی . [ اُم ْ مُل ْ ق َ ص َ سا ] (اِخ ) ده کوچکی است از جزیره ٔ صلبوخ شهرستان آبادان . رجوع به بحریه سلیمانیه شود.
امل قصب موسی . [ ] (اِخ ) دهی است از شهرستان آبادان با طول جغرافیایی 48 درجه و 13 دقیقه ، و عرض جغرافیایی 30 درجه و 5 دقیقه . (از فرهنگ ...
موسی قلی کندی . [ سا ق ُ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ولدیان بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 5 هزارگزی جنوب خاوری خوی با 100 تن سکنه . آ...
ابه ٔ موسی خان . [ اُب ْ ب َ ی ِ سا ] (اِخ ) ابّه ای است بصحرای اترک ، واقع در شمال غربی اُبه ٔ چاروا.
قلعه موسی خان . [ ق َ ع َ ؟ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چادگان بخش داران شهرستان فریدن ، واقع در 67هزارگزی جنوب خاوری داران و 6هزارگزی راه...
موسی عربی لری . [ سا ع َ رَ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 5 هزارگزی خاوری فهلیان با 160 ...