موسی
نویسه گردانی:
MWSY
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن علی بن محمد حلبی حمودی دمشقی ملقب به نجم الدین و معروف به ابن البصیص ، شیخ الخطاطین روزگار خود در دمشق بودو در همانجا به سال 651 هَ . ق . به دنیا آمد و به سال 716 درگذشت . او در دمشق پنجاه سال تعلیم نویسندگی می کرد. قلمی اختراع کرد که معجز می نامیدند. کتابهای فراوانی به خط او بر جای ماند. (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
بستان موسی بن بغا. [ ب ُ ن ِ سَب ْ ن ِ ب ُ ] (اِخ ) محلی در اسفل واسط. رجوع به ابن اثیر ج 7 ص 134 شود.
اصطرلاب عصای موسی . [ اُ طُ ب ِ ع َ ی ِ سا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از اقسام اصطرلاب است . رجوع به اسطرلاب شود.
حفر ابی موسی الاشعری . [ ح َ ف َ رُ اَ سَل ْ اَ ع َ ] (اِخ ) موضعی بر جاده مکه به بصرة و آن چاههای آب است که ابوموسی اشعری در راه حاج حف...
ده کهنه موسی محمدتقی . [ دِه ْ ک ُ ن َ سا م ُ ح َم ْ م َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. واقع در 11هزارگزی جن...
موسی بن میمون ( به زبانهای دیگر (( Mosheh ben Maimon (משה בן מימון), called Moses Maimonides and also known as Mūsā ibn Maymūn (Arabic: موسى بن میمون...
مدفن موسی و هارون
حضرت موسی و هارون از طرف خدا مامور شدند به جانب کوه هور رهسپار شوند چون به آن مکان رسیدند حضرت هارون وفات یافت و حضرت موسی او ر...
موصی . (ع ص ) وصیت کننده و آنکه وصیت میکند. (از ناظم الاطباء). وصیت گذار. وصیت کننده . آنکه وصیت کرده . (یادداشت مؤلف ).وصیت کننده . و شرط اس...
موصی . [ صا ] (ع ص ) وصیت کرده شده . (ناظم الاطباء).- موصی الیه ؛ موصی له . وصی . (یادداشت لغت نامه ). رجوع به ترکیب موصی له شود.- موصی به ...
موصی . [ م ُ وَص ْ صا ] (ع ص ) اندرزکرده شده . (ناظم الاطباء). || وصیت کرده شده . (از غیاث ) (آنندراج ). رجوع به موصی [ صا ] شود.