اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

موسی

نویسه گردانی: MWSY
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن یحیی بن خالد برمکی ، از رجال دولت عباسی و امیر سند بود. او نخست با غسان بن عباد در سرزمین هند سر می کرد. مأمون به غسان نوشت که او را به فرمانروایی سند منصوب دارد. موسی راجه بالا را که از ملوک آن نواحی بود کشت و خود به حکومت پرداخت و تا پایان عمر (سال 221 هَ . ق .) در این سمت باقی بود. پس از مرگ موسی پسرش عمران جانشین او گردید. (از اعلام زرکلی ). و رجوع به فهرست الوزراء و الکتاب و تاریخ اسلام ص 191 و دستورالوزراء ص 41 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
موسی آباد. [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان سلگی شهرستان نهاوند واقع در 22 هزارگزی شمال باختری نهاوند با 156 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه ...
رئیس موسی . [ رَ سا ] (اِخ ) ابوعمران موسی بن میمون قرطبی یهودی . از دانشمندان و احبار و فضلای یهود بشمارمیرفت . او در مصر ریاست داشت و از بز...
چشمه موسی . [ چ َ م َسا ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند که در 54 هزارگزی شمال باختری خوسف واقع است . جلگه و گرم...
موسی اشرف . [ سا اَ رَ ] (اِخ ) هشتمین از ملوک ایوبی مصر (648 - 650 هَ . ق .). (یادداشت مؤلف ).
موسی اشرف . [ سا اَ رَ ] (اِخ ) پنجمین از سلاطین ایوبی دمشق و سلطان الجزیره (626 - 635 هَ . ق .). (یادداشت مؤلف ).
موسی جارا. [ سا رُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن فاطمه ٔ ترکستانی قازانی تاتاری ، شیخ اسلام روسیه پیش از انقلاب بلشویکی بود و در سال 1295 هَ . ق . /...
موسی آبادی . [ سا ] (ص نسبی ) منسوب است به موسی آباد از دیه های همدان . (از الانساب سمعانی ).
موسی کندی . [ سا ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسن آباد بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 25 هزارگزی باختری کلیبر با 124 تن سکنه . آب آن از چش...
یا کریم ، قمری ، نام پرنده ای است.
نارک موسی . [رَ ک ِ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت کوه باشت و بابوئی بخش گچساران شهرستان بهبهان در 64هزارگزی شمال شرقی گچساران و 18ه...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۸ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.