موقر
نویسه گردانی:
MWQR
موقر. [ ق َ ] (ع ص ) مرد با بار گران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || خرما بابار (شاذ است ). (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). خرمابن گرانبار. (آنندراج ). موقرة. (آنندراج ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
موقر. [ م َ ق ِ ] (ع اِ) جای نرم نزدیک روی کوه و یاپایین آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
موقر. [ ق ِ ] (ع ص ) مردباردار. (ناظم الاطباء). مرد با بار گران . (منتهی الارب ). || خرمابن گرانبار. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). خرمابن با...
موقر. [ م ُ وَق ْ ق َ ] (ع ص ) مرد آزموده ٔ خردمند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد آزموده ٔ خردمند که تجارب روزگار وی را مستحکم کرده است . آزمو...
موقر. [ م ُ وَق ْق ِ ] (ع ص ) بزرگی دارنده و دارای احترام و وقاردارنده . (ناظم الاطباء). || بزرگ دارنده و حکیم شمارنده . (آنندراج ). آنکه بزر...