گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مؤمن نویسه گردانی: MWMN مؤمن .[ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) اصفهانی . خلف آقا حاجی اصفهانی از گویندگان قرن یازدهم هجری بود. بیت زیر از اوست :مانند شعله برزده دامان گذشت و رفت گرم از برم چنانکه به دل اضطراب سوخت .(از قاموس الاعلام ترکی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی حکیم مؤمن حکیم مؤمن . [ ح َ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) امیرمحمد مؤمن بن محمد زمان حسینی تنکابنی دیلمی . از اطباء و پزشکان نامی و مؤلف کتاب معروف تحفةالمؤم... حاجی مؤمن الخراسانی حاجی مؤمن الخراسانی . [ م ُءْ م ِ نُل خ ُ ] (اِخ ) رجوع به روضات الجنات ص 226 (؟) شود. تحفه حکیم مومن تحفة المومنین تحفهٔ حکیم یا تحفةالمؤمنین، تألیف محمد مؤمن حسینی دیلمی تنکابنی طبیب ابن محمد زمان دیلمی تنکابنی طبیب شاه سلیمان صفوی، کتابی است مفصل در طب سنتی ایران... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود