اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مه

نویسه گردانی: MH
مه . [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ نام ماه پنجم از سال فرنگیان . (ناظم الاطباء). ماه معادل ثلث دوم و سوم اردیبهشت و ثلث اول خرداد.
- جشن اول ماه مه ؛ (برابر یازدهم اردی بهشت ) جشنی است که در آغاز ماه مذکور به یادبود آزادی اتحادیه های کارگران و اقداماتی که به سود آنان صورت گرفته است در غالب کشورها برپا کنند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۳ ثانیه
مه رخ . [ م َه ْ رُ ] (ص مرکب ) ماه رخ . که دارای رخساری چون ماه است . || مجازاً، زیبا. خوب روی : از مه رخ من شدی خبرپرس ها مه رخ مهربانم...
حەمە یا حمه خلاصه شده اسم محمد است در زبان کردی
ماه زیبا و باشکوه
مه کرد. [ م َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان و بخش کردیان شهرستان جهرم . در 28 هزارگزی خاور قطب آباد و 2هزارگزی راه فرعی فسا به قطب آباد. (...
مه لقا. [ م َه ْ ل ِ ] (ص مرکب ) ماهرو. (آنندراج ). ماهروی .مه طلعت . ماه لقا. کنایه از زیباروی است : آمد از او در وجود، کودک فرخنده ای سروقد و گ...
مه مرد. [ م ِه ْ م َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مرد بزرگ . بزرگمرد. || کدخدا و ریش سفید بازار و محله و اصناف . (برهان ). || در بیت زیر گویا مرادف ک...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مهنوش به معنی مهسا یا شبیه به ماه یا نزدیک به ماه است. نوش به معنی نزدیکی و یکی شدن است. نوشدارو به دارویی جانبخش گفته می شده است.
مِه به معنای بزرگ است.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۸ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.