مهر
نویسه گردانی:
MHR
مهر. [ م ِ ] (اِخ ) رئیس و پیشوای مانویان در عهد خلافت ولیدبن عبدالملک و ولایت خالدبن عبداﷲ القسری به عراق و فرقه ٔ مهریه ٔ مانویه بدو منسوب است . (از ابن الندیم ).
واژه های همانند
۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مهر تخت که نقشش را بر سطحی هموار حک کرده یا به نوعی در آورده باشند. مقابل مهر استوانه ای یا به قول انگلیسیان سیلیندریکال. هخامنشیان هر دو قسم را داش...
فزاینده مهر. [ ف َ ی َ دَ / دِ م ِ ] (ص مرکب ) آنکه مهر افزاید و دوستی را برانگیزد : بدو گفت شاه ، ای فزاینده مهرکه گفت این ترا؟ گفت بوزرجمهر...
مهر برداشتن . [ م ِ ب َ ت َ] (مص مرکب ) به ترک دوستی و علاقه گفتن : ز شیرین مهر بردارم دگربارشکرنامی به چنگ آرم شکربار.نظامی .
مهر برداشتن . [ م ُ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) مهربرگرفتن . مهر و نشان از نامه دور کردن و آن را گشودن . || دوشیزگی بردن . ازاله ٔ بکارت کردن .
جای مهر گذاشتن . [ ی ِ م ُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) گذاشتن مهر یا سبحه و شانه در محلی از یکی از صفوف نماز در مسجد بنشانه ٔ اینکه این محل را صاح...
کلاته سادات مهر. [ ک َ ت ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاه بخش داورزان شهرستان سبزوار. محلی کوهستانی و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ...
سنگ و تیغ مهر کردن . [ س َ گ ُ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در عشره ٔ محرم و از نوزدهم تا بیست ویکم رمضان موافق مذهب امامیه که شهادت امام بر حق...
مهرعلی خان از القاب خدایی خان در حدود سال 1260خورشیدی در الشتر به دنیا آمد چهره ای خوش سیما و خوش چهره داشت و بی شک در زمان خود قدرتمندترین خان استان ...
محر. [ م ُ ح ِرر ] (ع ص ) خداوند شتران تشنه . (از منتهی الارب ). آنک شتران او حرار گشتند یعنی تشنه شدند. (از اقرب الموارد). || روز گرم . (آنند...