مهر علی خان امیر منظم حسنوند
نویسه گردانی:
MHR ʽLY ḴAN ʼMYR MNẒM ḤSNWND
مهرعلی خان از القاب خدایی خان در حدود سال 1260خورشیدی در الشتر به دنیا آمد چهره ای خوش سیما و خوش چهره داشت و بی شک در زمان خود قدرتمندترین خان استان لرستان بود و تا پایان عمر صاحب فرزندی نشد و از دنیا رفت،با اینکه چهار زن عقدی در خانه داشت.
قشون مهر علی خان بالغ بر 3هزار سواره نظام بوده که همگی با یک بازوبنده قرمز بر دست چپ شنخته میشدند.
قیام او به همراه اعظم السلطنه کاکاوند(خان لره) و طوایف متحد دلفان بر علیه نظرعلی خان امیر اشرف از حوادث مهم زندگی اوست ،سپهبد امیر احمدی در صفحه 223 کتاب خود تحت عنوان نخستین سپهبد ایران به نکاتی اشاره میکند که در برخی موارد با آنچه که در یادداشت های مرحوم والیزاده معجزی و برخی معمرین نظیر مرحوم شهاب تیموریان،مرحوم علی اکبر کاظمی عمومی نگارنده که خود به شخصه از آنان سوال شده مغایر نشان می دهد.
اساس قضیه با توجه به به جمع بندی آنچه که در این باره گفته شده این است که مهرعلی خان رئیس طایفه حسنوند با اینکه در ظاهر با امیر احمدی و سرهنگ گریگوریان دم از دوستی می زد ولی در خفا از طریق ارتباط با والی پشتکوه و تماس با طوایف بیرانوند و سگوند درصدد بود و بودند که در طی یک حمله ناگهانی کلک امیر احمدی( امیر احمدی مامور رضا شاه برای سرکوبی الوار و اشرار لرستان بود) را بکنند که این امر از طریق جاسوسان و ستون پنجم که در همه شرایط و اوضاع روزگار وجود دارند وخواهند داشت به گوش امیر احمدی و دست راست و همه کاره اش سرهنگ گریگوریان رسیده بود.
آنها نیز منتظر شرایط و موقعیتی بودند که کلک او را کنده و به قول عوام حلوای اورا بخورند. اختلاف گریگوریان و مهرعلی خان از زمانی آغاز شد که گریگوریان(گیگو) به دستور امیراحمدی پادگانی را با پانصد نفر نیرو در الشتر مستقر کرد و در کنار یاغیان و متمردان به کمک مهرعلی خان به جمع آوری و اخذ مالیات از طوایف حسنوند و بیرانوند و نقاط دیگر پرداخت. سرهنگ گیگو به جای گرفتن پول از آنجاییکه عشایر پول نقد نداشتند گاو و گوسفند قبول می کردند و به جهت فروش و تبدیل ،به همدان و نقاط اطراف می فرستادند . بر سر این موضوع کار آنها به کدورت کشید. واز طرف دیگر یک دو سه مجلس و محفل که ستون پنجم هم (جاسوسان گیگو) حضور داشتند مهرعلی خان گیگو را فردی غیر مسلمان ، ارمنی و در نهایت نجس خوانده بود و این موضوع وقتی به گوش گیگو رسید کینه مهرعلی را به دل گرفت و برای وی حساب ویژه ای باز کرد تا در شرایط مناسب کلک او را بکند .
مضافا برخورد گاه و بی گاه مهرعلی خان با امیراحمدی و به قول سپهبد ، پاها را گشاد گذاشتن و دست ها را به کمر زدن که نشانه غرورو بی اعتنایی ودر عین حال نوعی اعتماد به نفس بی حد وی بود و در کنار آن انتقاد از دولت و سردار سپه امیر احمدی را آماده از بین بردن او منتهی در فرست مناسب میکرد که سرانجام این فرست هم فراهم شد و همانطور که در سر گذشت سرهنگ گریگوریان تا حدی به آن اشاره شد در همان الشتر و به قولی در منطقه بسطام مهرعلی خان و تعدادی از یاران و نیروهایش دستگیر و تحت الحفظ به خرم آباد آورده شدند و در یک دادگاه فرمایشی و به اصطلاح صحرایی محاکمه ومحکوم به اعدام شدند.
سرهنگ پولادین که از طرف امیر احمدی به عنوان بازپرس و در حقیقت رئیس دادگاه یقین شده بود نتوانست حرفی از او بکشد یعنی مهرعلی خان هرگز به سوالات او پاسخ نداد و تنها به این نکته اشاره کرد ، حال که ما باید اعدام شویم دیگر این سوال و جوابها چه ضرورتی دارد.
دستگیری مهرعلی خان روز بیستم اسفند 1302اتفاق افتاد و روز 27اسفند ماه به همراه شیخ علی خان بیرانوند ، حسین خان بیرانوند ، غلام علی بیرانوند(معروف به خله) ، خدابخش ازطایفه سبزعلی ، محمد میرزا از کدخدایان معروف و تقریبا 12 نفر دیگر به دار مجازات آویخته شدند.
مرحوم حسین بنان سیاهپوش که به شاعری حساس و گوینده ای توانا و در همان جال سمت وزیر و منشی مهرعلی خان را به عهده داشت.
وی در رثای امیرمنظم مرثیه ای ساخت که موثر و دلسوزانه بود دوبیت از این اشعار را درج میکنم:
امیری درچنگ گیگو اسیر بی و ناچار تسلیم حکم تقدیر بی
هی یوسف جماله با کمالم رو هی صاحب قدرت با جلالم رو
مرحوم مهرعلی خان دیدگاه مذهبی و دینی روشنی داشت، حسینیه ای ساخته بود که در ماههای محرم و صفر محل روضه خانی بود ، در کنار آن در عزا و سوگش زنان منطقه الشتر خرمنی از موکه در استان لرستان نمادی از عزا و داغ جوان دیدن است با قیچی جدا کرده و بر زمین ریختند. کسان و برادرانش جنازه وی را به نجف اشرف برده و در آنجا به خاک سپردند.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.