گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مهر نویسه گردانی: MHR مهر. [ م ِ ] (اِخ ) نام آتشکده ای است : چو آذرگشسب و چو خراد و مهرفروزان به کردار گردان سپهر. فردوسی .رجوع به فهرست ولف بر شاهنامه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۸ ثانیه واژه معنی مهر خوردن مهر خوردن . [ م ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) ممهور شدن . به مهر اندرآمدن . نقش مهر به خود گرفتن . مهر آفرین این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. مهر شکستن مهر شکستن . [ م ُ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب )مهر برداشتن . باز کردن و گشودن چنانکه سر نامه یا سر خم و غیره . فک . فکاک . (ترجمان القرآن ) : آن شرا... مهر گسستن مهر گسستن . [ م ِ گ ُ س َ ت َ ] (مص مرکب ) مهر گسلیدن . قطع کردن مهر و محبت : از دگری چه حاصلم تا ز تو مهر بگسلم هم تو که خسته ای دلم مرهم ... فاخته مهر فاخته مهر. [ ت َ / ت ِ م ِ ] (ص مرکب ) کسی که مانند فاخته بی مهر باشد : تا فاخته مهری تو و طاووس کرشمه عشق تو چو باز است و دل من چو کبوتر. ام... مهر انبار مهر انبار. [ م ُ رِ اَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چوبی بود سرپهن که بر آن نقش کنند و بر خرمن و انبار و بر روی گل زنند تا دزدان در آن خیا... مهر باختن مهر باختن . [ م ِ ت َ ] (مص مرکب ) عشق ورزیدن . محبت داشتن : ماهی دو سه مهر باخت با اوزآنگونه که بود ساخت با او.نظامی . مهر المثل هر گاه هنگام عقد نکاح مهریه تعیین نشود و پس از نزدیکی و قبل از تراضی بر مهریه ای معین بر حسب شرافت و وضعیت خانوادگی زوجه و اوضاع و احوال او مهریه تهیه... مهر آوردن همان "مهرآوری" می باشد ... کوشش به ایجاد مهر و نزدیکی میان دو یا چند نفر... گویند که از نشانه های فر و خجستگی در اقوامی ست که با یکرنگی و بد... مهر المتعه این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۹ ۸ ۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود